- دپین چیست ؟
- نحوه عملکرد دپین چیست ؟
- ارایه یک مثال کاربردی در مورد این که دپین چیست ؟
- بخش های مختلف دپین چیست ؟
- شبکههای محاسباتی
- مطالعه موردی شبکه آکاش
- شبکههای بیسیم
- مطالعه مورد هلیوم
- اکوسیستم هلیوم تحت تأثیر چندین توکن قرار دارد؟
- شبکه حسگرها
- مطالعه موردی Hivemapper
- پوشش گسترده Hivemapper
- موضوعات کلیدی درباره دپین چیست ؟
- چالشها در پروژه دپین چیست ؟
- کلام آخر
آیا می دانید دپین چیست ؟ در میان روایتهای مختلفی که در ماههای اخیر موردتوجه قرارگرفتهاند، بخش شبکههای زیرساخت فیزیکی غیرمتمرکز (“DePIN”) بهعنوان یک تمرکز ویژه ظاهرشده است. این بخش به دلیل بازار گسترده قابلشناسایی و توانایی آن در سنجش شبکههای زیرساختی بهصورت غیرمتمرکز از طریق استراتژیهای رشد پایین به بالا، دارای پتانسیل رشد قابلتوجهی است.
برخی حتی دپین DePIN را بهعنوان یک تغییر پارادایم در توزیع جهانی منابع، اعم از فیزیکی و دیجیتالی و رویکردی دگرگونکننده برای مقیاسپذیری زیرساختهای بزرگ در نظر میگیرند.
در این گزارش به بررسی این روایت تازه میپردازیم. در آغاز اصول اولیه مربوط به ماهیت DePIN و همچنین نحوه عملکرد آن را مشخص میکنیم. سپس بخش را از بالا به پایین موردبررسی قرار میدهیم، یک نقشه اکوسیستم ارائه میکنیم و چشمانداز را در زیر بخشهای مختلف تشریح میکنیم. برای نتیجهگیری، چالشهای پیش روی پذیرش DePIN را بررسی میکنیم، موضوعات کلیدی بازار را شناسایی میکنیم و دیدگاههایی را در مورد چشمانداز آینده این بخش ارائه میکنیم. در بخش بعدی می گوییم که دپین چیست ؟
دپین چیست ؟
DePIN به پروژههای زیرساختی اشاره دارد که از فناوری بلاکچین و اقتصاد کریپتو استفاده میکنند تا افراد را به تخصیص سرمایه یا منابع کم استفادهشده خود برای ایجاد یک شبکه زیرساخت شفافتر، غیرمتمرکز و قابلتأیید ترغیب کنند.
برای آشنایی با بلاکچین روی لینک کلیک کنید.
این پروژهها را میتوان بهطور گسترده بهصورت شبکههای منابع فیزیکی یا دیجیتالی دستهبندی کرد که هرکدام زیر بخشهای مختلفی را در برمیگیرند. صرفنظر از تمرکز آنها، این پروژهها معمولاً تحت مدلهای عملیاتی مشابه، با تأکید بر مالکیت جمعی و اولویت دادن به سیستمهای توزیعشده در ساختارهای متمرکز بازار عمل میکنند.
مفهومی سیستمهای متمرکز و غیرمتمرکز
نحوه عملکرد دپین چیست ؟
پروژههای DePIN بهطورکلی شامل چندین مؤلفه کلیدی هستند:
1.منبع هدف دپین چیست
منبع خاصی که یک پروژه قصد دارد در اختیار مصرفکنندگان قرار دهد. انواع متداول منابع شامل ظرفیت ذخیرهسازی و قدرت محاسباتی است.
2.سختافزار دپین چیست
دستگاههای ضروری که توسط مشارکتکنندگان شبکه برای جمعآوری دادهها یا منابع برای عملیات و محصولات شبکه استفاده میشود. بسته به نوع منابع، هزینه، تولیدکننده و کاربرد این دستگاهها میتواند متفاوت باشد.
3.مکانیسم تشویقی در دپین چیست
مکانیسم از پیش تعیینشدهای که توکن ها را به مشارکتکنندگان طرف عرضه اعطا میکند و درنتیجه آنها را تشویق میکند تا منابع را به اشتراک بگذارند و خدمات قابلاعتماد ارائه دهند. برخی از پروژهها نیز ممکن است جریمههایی را برای جلوگیری از فعالیتهای مخرب اعمال کنند.
4.مشارکتکنندگان طرف عرضه دپین چیست
افراد یا نهادهایی که منابع استفادهنشده یا کم استفاده را در اختیار شبکه قرار میدهند. در عوض، بهطورکلی به آنها مشوقهایی به شکل توکن پاداش می دهند.
5.مصرفکننده دپین چیست
کاربران نهایی که برای استفاده از خدمات ارائهشده توسط پروژههای DePIN در شبکه شرکت میکنند.
پروژههای DePIN با شناسایی منبع خاصی که قصد ارائه آن را دارند شروع میشوند. این منابع بهطور گستردهای متفاوت هستند، شامل ظرفیت ذخیرهسازی، قدرت محاسباتی، پهنای باند، استقرار هات اسپات و موارد دیگر میشوند. مرکز عملیات این پروژهها، یک سیستم تشویقی است. این فضا را برای تشویق مشارکتهای مثبت و جلوگیری از رفتارهای مضر طراحی کردند. این سیستم عمدتاً به رفتار سازگار با توکنهای بومی پاداش میدهد.
ارایه یک مثال کاربردی در مورد این که دپین چیست ؟
بهعنوانمثال، Filecoin، یک پروژه پیشرو DePIN ازنظر ذخیرهسازی ابری، برای تأمینکنندگان ذخیرهسازی با توکن بومی خود FIL جبران میکند. این تأمینکنندگان اغلب باید وثیقه را بهعنوان یک اقدام امنیتی متعهد شوند. اگر آنها نتوانند خدمات قابلاعتماد ارائه دهند یا در فعالیتهای مخرب شرکت کنند، با مجازاتهایی مانند پاداشهای پنهانشده، کاهش وثیقه یا حذف از شبکه مواجه خواهند شد. برعکس، مصرفکنندگان از توکن های پروژه برای پرداخت خدمات استفاده میکنند، مانند استفاده از FIL برای پرداخت هزینه ذخیرهسازی در Filecoin.
مشارکتکنندگان در سمت عرضه در پروژههای DePIN یکپارچه هستند زیرا شبکهها برای ارائه خدمات به آنها متکی هستند. در Filecoin، آنها تأمینکنندگان ذخیرهسازی هستند. در پروژههایی مانند Helium و Hivemapper، آنها افرادی هستند که دستگاه سختافزاری موردنیاز را برای ارائه پوشش بیسیم یا دادههای نقشهبرداری راهاندازی میکنند.
شکل 2: هدف پروژههای دپین چیست؟ هدف آن تقویت یک چرخه خود-تقویتکننده است. این چرخه میتواند رشد مداوم آنها را حفظ کند.
داشتن یک چرخه رشد خود تقویتکننده به توسعه پایدار یک پروژه DePIN کمک میکند. پاداشهای توکن بهعنوان محرکهای مفید برای غلبه بر چالش «شروع سرد» که منبعی برای شرکتکنندگان در سمت عرضه است عمل میکنند. به دلیل افزایش اندازه شبکه، تقاضا باید افزایش یابد زیرا مصرفکنندگان شروع به استفاده از خدمات شبکه میکنند. با توجه به اینکه پرداخت برای خدمات معمولاً در قالب توکنهای شبکه انجام میشود، افزایش پذیرش باید به افزایش قیمت توکن تعبیر شود که سبب تشویق بیشتر مشارکتکنندگان میشود. رشد همزمان تقاضا و عرضه، این چرخه کارآمد میتواند تداوم یابد و رشد مستمر پروژهها را حفظ کند.
بخش های مختلف دپین چیست ؟
منشأ DePIN را میتوان چندین سال پیش، حتی قبل از اینکه این اصطلاح بهطور رسمی ابداع شود، ردیابی کرد. این تعجبآور نیست که اصول اساسی DePIN را با اصول صنعت کریپتو یکسان در نظر بگیریم. بااینحال، این بخش در ابتدا مانند حال حاضر توجه یا کشش قابلتوجهی را به خود جلب نکرد، زیرا عواملی مانند توسعه زیرساخت ناکامل، آگاهی عمومی محدود و پایگاه کاربران کوچکتر کریپتو مانع آن شد. علیرغم این چالشها، پروژههای مرتبط با DePIN بهطور پیوسته در طول سالها ساختهشدهاند.
توجه به این نکته مهم است که نقشه تنها بخشی از پروژههای DePIN را نشان میدهد. طبق دادههای DePINscan IOTeX، تقریباً 160 پروژه DePIN ثبتشده است. طبقهبندی این پروژهها نیز میتواند بر اساس نحوه تعریف پروژه DePIN متفاوت باشد. صرفنظر از این تفاوتها، آنچه مشهود است، ادامه رشد و گسترش بخش است. برای درک عمیقتر رازهای پشت پرده چرخه بازار و چگونگی تأثیر آن بر پروژههای DePIN، مقاله ما درباره رازهای چرخه بازار را بررسی کنید. این مقاله به شما کمک میکند تا استراتژیهای سرمایهگذاری موفقتری داشته باشید و به روندهای نوظهور در صنعت کریپتو پی ببرید.
شکل 3: نقشه اکوسیستم بخشها و زیر بخشهای پروژههای DePIN را نشان میدهد.
همانطور که در نقشه اکوسیستم بالا نشان دادهشده است، می تون فهمید که دپین چیست ؟ دپین یک میدان وسیع است که از چندین بخش تشکیل می شود. هر بخش نقش متفاوتی را در ایجاد غیرمتمرکزسازی زیرساخت شبکه و افزایش موارد استفاده مختلف ایفا میکند. در این بخش، هر یک از این موارد را با جزئیات بیشتری بررسی میکنیم، نحوه کار آنها را به اشتراک میگذاریم و مطالعات موردی مرتبط را برجسته میکنیم.
توجه داشته باشید که ذکر پروژههای خاص بهمنزله تأیید بایننس نیست. در عوض، پروژههای ذکرشده صرفاً برای نشان دادن موارد کاربرد مفهومی استفاده میشوند.
شبکههای محاسباتی
شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز از منابع محاسباتی توزیعشده برای انجام امور محاسباتی پیچیده استفاده میکنند
اینها میتوانند از تجزیهوتحلیل مجموعه دادههای بزرگ گرفته تا اجرای الگوریتمهای پیچیده هوش مصنوعی (AI) یا هر کار دیگری که به قدرت محاسباتی نیاز دارد، شامل شوند. بااتصال سیستمهای بیکار به سیستمهایی که نیاز به محاسبات دارند، شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز بهعنوان پلی بین تقاضا و عرضه برای منابع محاسباتی عمل میکنند.
با توجه به اهمیت محاسبات در عصر دیجیتال امروزه و ظهور تکنولوژیهای نوظهور مانند بلاکچین و هوش مصنوعی، تقاضا برای منابع محاسباتی افزایش مستمری داشته است. علاوه بر این، افزایش توسعه هوش مصنوعی منجر به تقاضای قابلتوجهی برای این تراشهها در شرکتهای محاسبات ابری شده است. این منجر به لیستهای انتظار طولانی شده است که در موارد خاص زمان انتظار تا نزدیک به یک سال افزایش مییابد. اینجاست که شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز وارد میشوند. آنها جایگزینی برای راهحلهای موجود ارائه میدهند که تحت سلطه تأمینکنندگان ابر متمرکز و تولیدکنندگان سختافزار هستند. در این راستا، شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز در حال تغییر قدرت از تأمینکنندگان ابر متمرکز (مانند خدمات وب آمازون و Google Cloud) هستند و رقابت را از طریق یک بازار آزاد که توسط تأمینکنندگان متعدد اداره میشود، معرفی میکنند.
بهطورکلی، شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز با ایجاد یک بازار دوطرفه کار میکنند که تأمینکنندگان قدرت محاسباتی را تشویق میکند تا منابع محاسباتی بیکار را برای کسانی که به آنها نیاز دارند، فراهم کنند. علاوه بر این، قیمتهای شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز نیز رقابتی هستند زیرا هیچ هزینه اضافی قابلتوجهی برای تأمینکنندگان برای تأمین توان محاسباتی شبکه وجود ندارد.
مطالعه موردی شبکه آکاش
شبکه Akash به کاربران امکان میدهد زیرساخت ابری خود را به کار برند یا منابع ابری بلااستفاده را به دیگران بفروشند. Akash خود را به Airbnb برای میزبانی سرور تشبیه کرده است یعنی بازاری ایجاد کرده است که به کاربران امکان میدهد منابع محاسباتی را با ظرفیت اضافی از دیگران اجاره کنند. این به Akash اجازه میدهد تا به بازار منابع کم استفاده بلااستفاده در مرکز دادههای تخمینی 8.4 میلیونی در سراسر جهان دسترسی پیدا کند.
در حال حاضر، این شبکه بیش از 8.9 هزار واحد پردازش مرکزی (“CPU”)، 171 واحد پردازش گرافیکی (“GPU”)، 45 ترابایت حافظه و بیش از 583 ترابایت فضای ذخیرهسازی ارائه میدهد. کاربران Akash بهطور مؤثر میتوانند از شبکه برای توابع محاسباتی همهمنظوره استفاده کنند. Akash به تقاضای محاسبات از دو بازار کلیدی پاسخ میدهد و منابع محاسباتی کم استفاده را به شیوهای باز و بدون مجوز وارد بازار میکند:
تراشههای با کارایی بالا:
برای کارهای پیچیده محاسباتی مانند آموزش هوش مصنوعی حیاتی است، اما عرضه محدودی در بازار دارد.
تراشههای درجه مصرفکننده:
برای کاربردهای چندمنظوره و درجایی که ظرفیت محاسباتی استفادهنشده زیادی وجود دارد.
قابلذکر است، قیمتهای استفاده از خدمات Akash بسیار رقابتی هستند و معمولاً بخش کوچکی از سایر تأمینکنندگان ابر متمرکز است. یکی از عوامل کلیدی سیستم «حراج معکوس» آن است که به مشتریان امکان میدهد قیمت موردنظر خود را ارسال کنند و از تأمینکنندگان بخواهند برای کسبوکار رقابت کنند.
همانطور که در گزارش اخیر ما در مورد اشتراک AI و Crypto بررسی شد، جدا از رشد ناشی از قیمتگذاری رقابتی، شبکههای محاسباتی غیرمتمرکز مانند Akash نیز تحت تأثیر رشد هوش مصنوعی قرارگرفتهاند و شاهد افزایش فعالیت در پلتفرمهای خود بودهاند. پردازندههای گرافیکی با کارایی بالا در بسیاری از اپلیکیشن های یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی حیاتی هستند و پذیرش گسترده مدلهای بزرگ زبان منجر به افزایش تقاضا برای آنها شده است. اجارههای فعال در شبکه Akash در سال گذشته افزایشیافته است و در مقایسه با شروع سال 2023 بیش از سه برابر شده است. اجاره نشاندهنده اجاره منابع محاسباتی است.
شکل 5: اجارههای فعال در شبکه Akash در سهماهه چهارم 2023 افزایش یافت
شبکههای بیسیم
شبکههای بیسیم غیرمتمرکز (“DeWi”) امکان استقرار شبکههایی مانند 5G، WiFi، شبکه گسترده کممصرف (“LoRaWAN”) و بلوتوث را با استفاده از محرکهای کریپتوگرافی فراهم میکنند.
با توجه به سرمایه قابلتوجهی که برای ایجاد زیرساخت شبکههای بیسیم موردنیاز است، این حوزه تا حد زیادی تحت سلطه شرکتهای بزرگ مخابراتی با مقیاس و توان مالی لازم قرارگرفته است. درنتیجه، صنعت بهطور سنتی توسط تعداد کمی از بازیگران کنترل میشود. شبکههای DeWi جایگزینی را ارائه میدهند که در آن نهادها یا افراد مستقل متعددی برای استقرار زیرساختهای بیسیم با کمک محرکهای کریپتوگرافی هماهنگ میشوند.
بهطورکلی، امروزه چهار نوع شبکه بیسیم غیرمتمرکز وجود دارد:
- 5G سلولی: 5G سرعت دانلود بالا و تأخیر کم دارد.
- WiFi: شبکههای WiFi اتصال شبکه را به یک منطقه فراهم میکنند.
- LoRaWAN: LoRaWAN بهطور گسترده برای ارتباط در اینترنت اشیا (“IoT”) استفاده میشود.
- بلوتوث: بلوتوث انتقال دادهها را در فواصل کوتاه امکانپذیر میکند.
ازنظر مکانیکی، شبکههای DeWi معمولاً فازهای اولیه را با توکنهایی راهاندازی میکنند تا اپراتورها را برای سرمایهگذاری و استقرار سختافزار تشویق کنند. این پاداشهای توکن پشتیبانی پولی و بازگشت سرمایه اندکی را برای اپراتورها فراهم میکند و آنها را تشویق میکند تا حتی اگر شبکه هنوز هزینههای کافی را از کاربران دریافت نکرده باشد، به فعالیت خود ادامه دهند. با گذشت زمان، با افزایش اندازه شبکه و دستیابی بهصرفه اقتصادی، ترکیبی از اقتصاد با واحد کمتر و همچنین پوشش بهتر ازنظر تئوری به جذب کاربران بیشتر به شبکه کمک میکند و درآمد بیشتری را برای اپراتورها ایجاد میکند. هدف نهایی دستیابی به شبکه خودکفایی است که در آن هزینههای تولیدشده توسط کاربر میتواند بیش از هزینههای عملیاتی و هر سرمایهگذاری اضافی موردنیاز برای رشد شبکه را پوشش دهد.
مطالعه مورد هلیوم
هلیوم یک پروژه زیرساخت بیسیم جهانی و غیرمتمرکز است که پوشش بیسیم را برای دستگاههای اینترنت اشیا و دستگاههای سلولی مجهز به LoRaWan فراهم میکند. گل سرسبد محصولات آن، Helium Hotspot در سال 2019 راهاندازی شد و دسترسی بیسیم را برای دستگاههای اینترنت اشیا فراهم میکرد. از آن زمان، هلیوم نیز عرضههای خود را به پوشش 5G گسترش داد.
1.شبکه اینترنت اشیا هلیوم
شبکه اینترنت اشیا هلیوم یک شبکه غیرمتمرکز است که از پروتکل LoRaWAN برای ارائه اتصال اینترنت به دستگاههای «اینترنت اشیا» استفاده میکند. نمونههایی از موارد استفاده در میان موارد استفاده دیگر عبارتاند از ابزارهای تشخیصی خودرو، نظارت محیطی و نظارت بر مصرف انرژی.
2.شبکه هلیوم 5G
شبکه هلیوم 5G توسط هزاران نود فعالشده توسط کاربر تغذیه میشود. هلیوم پیشبینی میکند که آینده شبکههای تلفن همراه ترکیبی از اپراتورهای هات اسپاتهای 5G جمع سپاری شده باشد. این امر ناشی از انتظارات مربوط به پهنای باند بالاتر و تقاضا برای تأخیر کمتر توسط مصرفکنندگان و همچنین نیاز به شبکههای متراکمتر با نود های بیشتر است که هزینههای سایت یابی را افزایش میدهد. مدل جمع سپاری شده شبکه هلیوم 5G هزینههای سایت یابی را حذف میکند و کاربران را قادر میسازد در ارائه پوشش پهنای باند بالا مشارکت کنند. برای شرکت در شبکه، اپراتورهای علاقهمند میتوانند سختافزار FreedomFi Gateway را خریداری کنند که آنها را قادر میسازد تا پوشش سلولی را ارائه دهند.
اپراتورها در ازای آن توکن های MOBILE دریافت خواهند کرد.
پس از راهاندازی برنامه متنی، دادهای و مکالمه تلفنی نامحدود 20 دلار در ماه Helium Mobile در سراسر کشور و همچنین افزایش فروش گوشیهای هوشمند Solana Saga که با اشتراک 30 روزه رایگان Helium Mobile همراه است، شبکه هلیوم در ماههای اخیر شاهد افزایش هات اسپات های جدیدی بوده است.
شکل 6: تعداد هات اسپات های هلیوم جدید در ماههای اخیر افزایشیافته است
اکوسیستم هلیوم تحت تأثیر چندین توکن قرار دارد؟
HNT:
این نشانه بومی هلیوم است. برای همین در تسهیل استفاده از شبکه کلیدی کاربرد دارد. زیرا برای «اعتبارات داده» کسوزانده میشود. میزبانهای هات اسپات همچنین میتوانند توکن های شبکه (مانند IOT، MOBILE) را برای HNT استفاده کنند.
IOT:
این توکن پروتکل شبکه Helium IoT است و توسط هاتاسپات های LoRaWANاز طریق درآمدهای انتقال داده و همچنین اثبات پوشش استخراج میشود.
MOBILE:
این توکن پروتکل شبکه هلیوم 5G است و به کسانی که پوشش بیسیم 5G و تأیید شبکه هلیوم را ارائه میکنند، پاداش میدهد
علاوه بر این، اعتبارات داده (“DC”) تنها شکل پرداخت صحیح برای انتقال داده در شبکه هلیوم است. قیمت آن 0.00001 دلار آمریکا است. بهعنوانمثال، در شبکه IoT، کاربران به ازای هر بسته 24 بایتی انتقال داده، 1 DC میپردازند. با انتقال دادههای بیشتر و سوزاندن اعتبار دادههای بیشتری، زیر شبکه (بهعنوانمثال، شبکه اینترنت اشیا) توکن های HNT بیشتری به دست میآورد و آنها را بهعنوان پاداش و انگیزه برای فعالیت میدهد.
بهطورکلی، توکنهای فوق بهعنوان توکنهای ابزاری برای خدمات در شبکه عمل میکنند و برای اپراتورها بهمنظور حفظ و راهاندازی زیرساختهای لازم محرکهایی را فراهم میکنند.
هلیوم از زمان راهاندازی خود، شبکه خود را به بیش از 970 هزار هات اسپات افزایش داد. له همین دلیل می تواند بهطور غیرمتمرکز به تعداد بیشماری اینترنت اشیا و دستگاههای تلفن همراه پوشش دهد.
ذخیرهسازی:
سیستمهای ذخیرهسازی غیرمتمرکز بر روی یک مدل شبکه همتا به همتا (“P2P”) عمل میکنند، جایی که تأمینکنندگان ذخیرهسازی مبتنی بر کاربر (“SP”) یا ماینرها منابع کامپیوتری استفادهنشده را تخصیص میدهند و پاداش را به شکل توکن بومی پروژه دریافت میکنند. برخلاف سیستمهای متمرکز که در آن یک نهاد واحد بر دادهها حکومت میکند، ذخیرهسازی غیرمتمرکز دادهها را رمزگذاری و تفکیک میکند و آنها را در سراسر شبکه پراکنده میکند. این فرآیند دسترسی را افزایش میدهد و افزونگی دادهها را تضمین میکند.
تمایز بین ذخیرهسازی متمرکز و غیرمتمرکز:
تمایز بین ذخیرهسازی متمرکز و غیرمتمرکز عمدتاً به دو جنبه بستگی دارد: امنیت و هزینه.
علاوه بر این، حریم خصوصی کاربر نیز در خطر است. رسوایی بدنام داده فیس بوک-کمبریج آنالیتیکا یادآوری از این نگرانیها است. در مقابل، سیستمهای ذخیرهسازی غیرمتمرکز با پراکنده کردن دادهها در سراسر یک شبکه جهانی از نودها، خطرات امنیتی را کاهش داده و انعطافپذیری دادهها را افزایش میدهند.
هزینه بهعنوان یکی دیگر از عوامل مهم در مقایسه ظاهر میشود. تجزیهوتحلیل منتشرشده در می 2023 نشان داد که ذخیرهسازی غیرمتمرکز بهطور متوسط تقریباً 78 درصد ارزانتر از همتایان متمرکز خود است. این تفاوت قیمت در ذخیرهسازی داده در سطح شرکتی که در آن هزینهها میتواند تا 121 برابر بیشتر باشد، آشکارتر است. این نابرابری را میتوان به عواملی مانند سرمایهگذاری قابلتوجه موردنیاز برای زیرساختهای ذخیرهسازی متمرکز و هزینههای اضافی مرتبط نسبت داد. برعکس، ذخیرهسازی غیرمتمرکز بر در دسترس بودن منابع محاسباتی مازاد در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند. علاوه بر این، درحالیکه بازار ذخیرهسازی متمرکز انحصاری چندجانبه است (با چند غول تکنولوژی که بر قیمتگذاری تأثیر میگذارند)، بازار ذخیرهسازی غیرمتمرکز عمدتاً توسط نیروهای بازار باز هدایت میشود.
باوجود حفرههای امنیتی بالقوه و هزینههای بالا، ذخیرهسازی متمرکز همچنان در برخی زمینهها، بهویژه تجربه کاربری و انقضای محصول، برتری دارد. این سیستمها اغلب رابطهایی را ارائه میدهند که برای کاربران عمومی کاربرپسند تر هستند و با مجموعه محصول جامعی تکمیل میشوند که نیازهای محاسباتی مختلف فراتر از فضای ذخیرهسازی صرف را برآورده میکند. ادغام طراحی کاربرپسند و راهحلهای فراگیر به تداوم تسلط آن کمک کرده است.
مطالعه موردی BNB Greenfield
BNB Greenfield، سومین بلاکچین در اکوسیستم زنجیره BNB، یک بلاکچین مبتنی بر ذخیرهسازی است که توسط مجموعهای از SP ها پشتیبانی میشود. گرین فیلد که بهعنوان ذخیرهسازی اساسی برای اکوسیستم BNB و آدرسهای سازگار با EVM طراحیشده است، خود را از طریق ادغام درونی خود با زنجیره BNB متمایز میکند. این پیوند منحصربهفرد به آن اجازه میدهد تا روی اکوسیستم گسترده DeFi BNB Chain و جامعه توسعهدهندگان قابلتوجه آن سرمایهگذاری کند.
BNB Greenfield بر اساس یک معماری دو لایه عمل میکند: یک بلاکچین مبتنی بر PoS که توسط اعتباردهندگان BNB-staking محافظت میشود و یک شبکه ذخیرهسازی که توسط نودهای ذخیرهسازی نگهداری میشود. نقش اعتباردهندهها ذخیره متا دادهها درون زنجیره، اعتبار دهی در دسترس بودن دادهها و ایمنسازی زنجیره گرین فیلد است. در مقابل، SP ها ذخیرهسازی واقعی دادهها را مدیریت میکنند و خدمات ذخیرهسازی مختلفی را ارائه میدهند.
یکی از ویژگیهای کلیدی BNB Greenfield قابلیت برنامه میان زنجیرهای آن است که به کاربران اجازه میدهد دادههای خود را با اپلیکیشن های مالی در اکوسیستم BSC ادغام کنند. زیربنای این تابع میان زنجیرهای، پل میان زنجیره بومی است که با یک سیستم رله مرتبط است که بین گرین فیلد و زنجیره BNB ارتباط ایجاد میکند. این اجزا بهطور جمعی تعامل بین دو اکوسیستم را تسهیل میکنند.
شکل 9: معماری میان زنجیره BNB Greenfield
سرویسهای ذخیرهسازی غیرمتمرکز مانند BNB Greenfield طیف گستردهای از کاربردها را دارند.
موارد استفاده آنها فقط به سناریوهای مرتبط با بلاکچین محدود نمیشود، بلکه شامل انواع برنامههای کاربردی در دنیای واقعی نیز میشود. مثالها عبارتاند از:
◆ ذخیرهسازی دادههای بلاکچین:
بلاکچین های لایه 1 حاوی دادههای تاریخی گستردهای هستند.
چنین دادههایی را میتوان بهطور مؤثر در BNB Greenfield ذخیره کرد تا تأخیر در L1 کاهش یابد و دسترسی به دادهها افزایش یابد. علاوه بر این، BNB Greenfield یک راهحل مقرونبهصرفه برای ذخیره دادههای تراکنش لایه 2 ارائه میدهد.
◆ اجتماعی غیرمتمرکز:
BNB Greenfield را میتوان توسط شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز استفاده کرد و به سازندگان این امکان را میدهد که مالکیت محتوا و دادههای خود را حفظ کنند.
◆ فضای ذخیرهسازی ابری شخصی:
کاربران میتوانند اسناد، تصاویر و ویدیوهای رمزگذاری شده را بین دستگاهها انتقال دهند. دسترسی به این فایل ها از طریق کلیدهای خصوصی شخصی حفظ میشود.
◆ میزبانی وبسایت:
BNB Greenfield میتواند توسط کاربران بهعنوان ابزاری در جعبهابزار آنها برای راهاندازی وبسایت استفاده شود.
با نگاهی به آینده، پیشرفتهای مختلفی برای BNB Greenfield ر حال انجام است، با برنامههایی برای بهبود تجربه کاربری و بهبود استفاده از ذخیرهسازی غیرمتمرکز وجود دارد. در نقشههای اخیر منتشرشده، کاربران میتوانند منتظر بهبود عملکرد، پشتیبانی میان زنجیره و فعالسازی پذیرش هوش مصنوعی در میان موارد دیگر باشند.
شکل 10: نقشه راه BNB Greenfield
شبکه حسگرها
شبکههای حسگر غیرمتمرکز نظارت و ضبط دادهها را از محیطهای مختلف به شیوهای ایمن و شفاف تسهیل میکنند. این شبکهها شامل شبکههایی از دستگاههای مجهز به حسگرهایی هستند. حسگرها میتوانند طیف وسیعی از دادهها مانند ترافیک و شرایط آب و هوایی و نقشه خیابانهای محلی را جمعآوری کنند. شبکههای حسگر غیرمتمرکز با استفاده از رویکرد غیرمتمرکز و پایین به بالا، یکپارچگی و قابلیت اطمینان دادهها را افزایش میدهند و پتانسیل دستکاری دادهها یا سانسور را کاهش میدهند.
در دنیایی که دستگاههای بیشماری در اطراف ما دائماً دادهها را تولید میکنند، شبکههای حسگر غیرمتمرکز استفاده از محیط پر از دادههای ما را از طریق جمعآوری چنین دادههایی بهینه میکنند.
چندین زیر بخش در این زمینه وجود دارد که هرکدام در جمعآوری اشکال مختلف دادهها نقش دارند:
محیطی: نظارت و تجزیهوتحلیل شرایط محیطی مانند کیفیت هوا، شرایط آب و هوایی و سطح آب.
انرژی: اندازهگیری دادههای مرتبط با انرژی مانند میزان تولید و مصرف.
مکان و نقشهبرداری: مجموعهای از اطلاعات جغرافیایی که میتواند برای برنامهریزی شهری، ناوبری و سایر خدمات مبتنی بر مکان استفاده شود.
زنجیره تأمین: جمعآوری و تأیید اطلاعاتی مانند ادعاهای پایداری، منابع مواد تولیدی، بهمنظور افزایش شفافیت زنجیره تأمین.
محیطهای هوشمند: نظارت بر دادههایی مانند الگوهای ترافیکی، سطح آلودگی یا ترافیک پیاده.
تحرک: مجموعهای از دادههای مربوط به ترافیک یا وسایل نقلیه.
مطالعه موردی Hivemapper
Hivemapper در حال ساخت یک شبکه نقشهبرداری غیرمتمرکز جهانی است که دادههای به روز و با وضوحبالا را به روشی بدون مجوز جمعآوری میکند. Hivemapper برای جمعآوری تصاویر 4K در سطح خیابان با داشکمهای خودرو به جامعهای از مشارکتکنندگان متکی است. این جامعه از دستیار رانندگان تا رانندگان تحویل کالا و علاقهمندان را شامل میشود. علاوه بر این، گروهی از افراد به نام مربیان هوش مصنوعی با موتور هوش مصنوعی Hivemapper’s Map کار میکنند تا در تجزیهوتحلیل تصاویر شرکت کنند و آنها را به اطلاعات ارزشمندی تبدیل کنند که مشتریان نیاز دارند. ویژگی Hivemapper’s Bursts همچنین به مصرفکنندگان دادههای نقشه اجازه میدهد تا در صورت نیاز، دادههای تازه را درخواست کنند که باعث افزایش بیشتر استفاده از شبکه میشود.
توکن های HONEY بومی شبکه برای پرداخت برای مصرف داده توسط مصرفکنندگان دیتاهای نقشه (بهعنوانمثال، شرکتها) استفاده میشود. به مشارکتکنندگان همچنین برای خدمات خود توکنهای HONEY پاداش داده میشود. درنتیجه آنها تشویق به ارتقا شبکه می شوند. بهطور مؤثر، یک مشارکتکننده در ارزش ایجادشده بهواسطه تقاضا برای دادههای نقشهبرداری سهیم است.
پوشش گسترده Hivemapper
Hivemapper بیش از 1920 منطقه را پوشش میدهد و جادهها در تمام قارهها بهجز قطب جنوب نقشهبرداری شدهاند. بهطور خاص، بیش از 112 میلیون کیلومتر جاده نقشهبرداری کردند. این مساحت شامل بیش از 7.2 میلیون کیلومتر جاده منحصربهفرد میشود. نسبت کل کیلومتر جاده به کیلومتر جاده خاص نشاندهنده پوشش بالا است و به دلیل جمعآوری مکرر دادهها دقت بیشتری را سبب میشود. Hivemapper ادعا میکند که شبکه یک مکان را ۲۴ تا ۱۰۰ برابر بیشتر از سرویسهای دیگری مانند Google Street View میبیند.
پوشش گسترده Hivemapper توسط یک شبکه جهانی از 38.5 هزار مشارکتکننده در کشورهای مختلف امکانپذیر می شود. مشابه روندهایی که در سایر پروژههای DePIN وجود دارد، در ماههای اخیر شاهد افزایش فعالیت Hivemapper نیز بودهایم. بهعنوانمثال، تعداد مشارکتکنندگان جدید هفتگی اخیراً افزایشیافته است.
فرصت برای بازار نقشه دیجیتال بسیار زیاد است. بر اساس تخمین ها در سال 2023 بازار 18.3 میلیارد دلاری باشد. همچنین تا سال 2033 به 73.1 میلیارد دلار برسد. بااینکه انتظار میرود که شرکتهای بزرگی همچون گوگل و اپل با توجه به بزرگی و قابلیت دسترسی بالای خود همچنان حاکم باشند، Hivemapper جایگزینی ارائه میکند که بر اساس منابع جمع سپاری شده لوریج میشود تا دادههای دقیقتری را از طریق مجموعه دادهها فراهم کند.
Hivemapper با ارائه نقشههای بهروز، موارد استفاده جدیدی را که با راهحلهای موجود امکانپذیر نیستند، ارائه کرده است. این موارد شامل استفاده از Hivemapper برای دسترسی به دادههای تازه در مورد شرایط بیرونی خانه برای شرکتهای بیمه خانه تا دسترسی به اطلاعات جادهای بهروز و آگاهی از مناطق ساختوساز برای توسعهدهندگان وسایل نقلیه خود ران میشود.
موضوعات کلیدی درباره دپین چیست ؟
با نگاهی به آینده، انتظار داریم شاهد پیشرفتهای متعددی باشیم که ارزش بررسی دارند. در این بخش، ما مسیرهای بالقوه آینده پروژههای DePIN را بررسی میکنیم و برخی از چالشهایی را که باید برای دستیابی به پذیرش گستردهتر بر آنها غلبه کنند، موردبحث قرار میدهیم.
همزیستی DePIN در کنار بازیگران زیرساخت سنتی:
با توجه به اینکه شبکه دوم دارای منابع سرمایه قابلتوجه و زیرساختهای مشخص است، بعید است که DePIN بتواند در کوتاهمدت جایگزین شبکههای سنتی شود. بااینوجود، توانایی فعال کردن یک اقتصاد اشتراکی با منابع بلااستفاده و امکان پوشش آخرین مایل در مواردی که ممکن است ازنظر مالی برای بازیکنان سنتی مقرونبهصرفه نباشد، DePIN یک راهحل مناسب ارائه میدهد که چشمانداز فعلی را تقویت میکند. بهاینترتیب، سناریوی محتملتر سناریویی است که در آن شبکههای DePIN با بازیگران زیرساخت سنتی همزیستی داشته باشند و هر پوشش آخرین مایل را تکمیل کنند و راهحلی ارائه دهند که به نهادها یا افراد کوچکتر اجازه میدهد در ساخت زیرساخت مشارکت کنند.
DePIN، Web2 Front-end را راهاندازی میکند:
بدون شک تعامل مستقیم با DePIN احتمالا ازنظر فنی برای عموم مردم بسیار پیچیده باشد. در نتیجه احتمالاً یک عامل کمککننده برای سرعت نسبتاً آهسته پذیرش در مقایسه با خدمات Web2 موجود است. جدا از تمرکز بر بهبود تجربیات کاربری و رابطهای کاربری، ما همچنین انتظار داریم که پروژههای DePIN با بازیکنان سنتی یا شرکتهای web2 همکاری کنند تا دامنه خود را گسترش دهند. درواقع، کاربران ممکن است با یک Web2 front end تعامل داشته باشند، غافل از اینکه back end اصلی DePIN و تکنولوژی بلاکچین را لوریج میکند. این میتواند منحنی یادگیری شیبدار و ریسکهای رایج مرتبط با کریپتو را کاهش دهد و استفاده از محصولات DePIN را مانند محصولات موجود در دامنه Web2 کاربرپسند کند، اما مزیتهای کارآمدی و شفافیت را به همراه دارد.
افزایش کاربرد توکن و ترکیبپذیری:
بیشتر توکن های DePIN عمدتاً بهعنوان وسیله پرداخت برای دسترسی به خدمات پروژه عمل میکنند. درحالیکه این کار، کاربردی اساسی را فراهم میکند، یکی از جذابترین جنبههای تکنولوژی بلاکچین، ترکیبپذیری آن در اکوسیستم گستردهتر درون زنجیره است، بهویژه در DeFi. توانایی کاربران برای رسیدن به بازدهی بیشتر یا جستجوی موارد استفاده متنوع با توکنهایی که به دست آوردهاند میتواند جذابیت شرکت در پروژههای DePIN را بیشتر کند.
مثالهای قابلتوجهی که این پتانسیل را نشان میدهند، ماشین مجازی Filecoin’s Filecoin و ادغام اساسی BNB GreenField با زنجیره BNB هستند. این پروژهها فراتر از کاربرد اصلی استفاده از FIL و BNB صرفاً برای ذخیرهسازی دادهها گسترش مییابند و به کاربران فرصتهایی را ارائه میدهند تا توکنهای خود را در یک اکوسیستم گستردهتر درگیر کنند. حتی اگر روزهای اولیه استفاده از این کاربردهای گسترده است، آنها به یک جهت بالقوه آینده اشاره میکنند که میتواند باعث رشد و محبوبیت پروژههای DePIN شود.
چالشها در پروژه دپین چیست ؟
پروژههای DePIN، علیرغم سیستمهای شفاف و قابلتأییدشان، خالی از چالشهایی نیستند که بر پذیرش انبوه آنها تأثیر بگذارد.
نوسان قیمت بر پویایی عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد:
نوسان قیمت ذاتی توکن ها ممکن است برخی را از مشارکت در پروژههای DePIN منصرف کند. با توجه به اینکه مشارکتکنندگان در سمت عرضه غرامت را در قالب توکن اصلی پروژه دریافت میکنند، نوسانات قیمت عناصر عدم اطمینان را معرفی میکند که میتواند بر سودآوری آنها تأثیر بگذارد.
حتی اگر استراتژیهای پوشش ریسک احتمالاً میتوانند این مشکل را تقلیل دهند، این ممکن است برای شرکتکنندگان شبکه کمتر پیچیده یا توکنهایی که دارای ارزش بازار کمتری هستند، امکانپذیر نباشد.
با توجه به اینکه توکنها برای پرداخت خدمات شبکه استفاده میشوند، این نیز بر سمت تقاضای معادله تأثیر میگذارد. افزایش سریع قیمتهای توکن بدون تعدیل مربوطه در قیمت خدمات میتواند کاربران بالقوه را منصرف کند؛ بنابراین، توکنومیک و مدل عملیاتی بهخوبی طراحیشده در کمک به کاهش نوسان قیمت بسیار مهم خواهد بود.
کاربران عمدتاً سودمحور هستند:
باوجود ارزش پیشنهادی واضح پروژههای DePIN، عملکرد توکنهای بومی آنها هنوز نقش مهمی در جذب و حفظ کاربران دارد. زمانی که قیمت توکن ها در مسیر صعودی قرار دارند، جذب کاربران بیشتری که علاقهمند به مشارکت در روند صعودی هستند، بهطورکلی آسانتر است.
برعکس، در یک بازار نزولی، کاهش قیمت توکن ها و سودآوری میتواند باعث خروج مشارکتکنندگان شبکه از پروژه شود. این وضعیت میتواند بهویژه برای توکنهایی با ارزش بازار و نقدینگی کمتر چالشبرانگیز باشد و بهطور بالقوه منجر به یک مارپیچ نزولی باطل شود.
غلبه بر این چالش کار آسانی نیست، اما پروژههایی که قادر به ارائه خدمات ارزشمند هستند و دارای تناسب محصول با بازار هستند، علاوه بر آنهایی که سودمحور هستند، برای طیف وسیعتری از مخاطبان جذاب خواهند بود.
عدم آگاهی عمومی:
آگاهی برای پذیرش محصولات DePIN بسیار مهم است. درحالیکه این پروژهها معمولاً خدماتی را ارائه میدهند که شفافتر و گاهی مقرونبهصرفه تر از جایگزینهای متمرکز هستند، اما در خارج از صنعت کریپتو شناختهشده نیستند. این آگاهی محدود را میتوان به عدم آشنایی عموم مردم با تکنولوژی بلاکچین و پیچیدگی داراییهای دیجیتال نسبت داد. درنتیجه، تنها بخش کوچکی از جمعیت در حال حاضر از شایستگیهای این خدمات غیرمتمرکز قدردانی میکنند.
کلام آخر
در این مقاله متوجه شدید که دپین چیست ؟ پروژههای DePIN یک سیستم توزیعشده و شفاف را برای افزایش مقیاسپذیری و کارایی زیرساخت لوریج میکنند. این رویکرد با اصول صنعت کریپتو هماهنگ است. با استفاده از اقتصاد توکن، پروژههای DePIN منابعی مانند ظرفیت ذخیرهسازی و قدرت محاسباتی را جمع سپاری میکند و نیاز به سرمایهگذاری اولیه بزرگ را از بین میبرد. کاربرد بالقوه آنها در بخشهای مختلف نشاندهنده یک بازار بزرگ قابلدستیابی است.
بااینحال، چالشهایی برای دستیابی به پذیرش گسترده باقی میماند. در کوتاهمدت، جایگزینی کامل همتایان متمرکز بعید است و ما بهاحتمالزیاد شاهد راهحلی خواهیم بود که در آن DePIN و ارائهدهندگان زیرساخت سنتی در کنار هم وجود داشته باشند. با نگاهی به آینده، دستیابی به یک تجربه کاربری یکپارچهتر و گسترش موارد استفاده درون زنجیره برای توکن های DePIN روندهای کلیدی برای نظارت هستند. درحالیکه ما افزایش تعداد پروژههای DePIN را با رشد بخش پیشبینی میکنیم، اما ماندگاری و موفقیت درازمدت نهایی آنها وابسته به کاربردپذیری در دنیای واقعی است و هنوز بهطور کامل آزمایش نشده است.