سیگنال پرایس‌ اکشن

سیگنال پرایس‌ اکشن

آنچه در این پست میخوانید

3 سیگنال پرایس‌اکشن برای اجرای رویکردهای مختلف در بازارهای مختلف:

مقدمه:

این گزارش را باید این‌گونه آغاز کرد که این سیگنال‌ها و تاکتیک‌های مورداستفاده برای پرایس‌اکشن برای اجرای یک برنامه یا استراتژی معاملاتی به کار می‌روند. این‌گونه نیست که افرادی که زندگی‌ها را می‌سازند تنها کندل استیک‌ها و پرایس‌اکشن را مطالعه می‌کنند؛ بااین‌وجود من دریافته‌ام که یک دیدگاه بزرگ‌تر و درک بازار برای موفقیت من حیاتی است. پرایس‌اکشن نقش بزرگی را در آن رویکرد کلی ایفا می‌کند، اما من هیچ سیگنال کندل استیکی را بدون بررسی دقیق پیشنهاد نمی‌کنم.

این ساختار و الگوی کندل ها را می‌توان برای هر بازه زمانی و هر بازاری به کار برد زیرا الگوهای جهانی با معنای واقعی هستند تا یک الگوی بک تست‌شده؛ بنابراین، تمرکز من استفاده از این الگوها در نمودارهای 5، 15، 30 و 60 دقیقه‌ای است و تمرکز اصلی من در بازار ارز است.

سیگنال 1: کندل هایی با دم در بالا

همان‌گونه که از نام می‌توان فهمید، این روش باید با آنچه topping action نامیده می‌شود انجام شود که در آن بازار پس از یک حرکت سریع در جهت صعودی، دنباله یا دم ایجاد می‌کند.

این یک Topping Action است:

کندل هایی با دم در بالا
کندل هایی با دم در بالا

این نشانه آشکاری است از این‌که بازار با هر قیمتی که دنباله‌ها رها می‌شوند، پذیرفته نمی‌شود. به‌ویژه زمانی که روندی صعودی پیش از topping action وجود داشته باشد (بسیاری از کندل های صعودی).

یک روند صعودی قوی که دنباله‌ها پس‌ازآن بیایند به این معنی است که بازار با صعودی شدن مشکلی نداشت اما در این منطقه ناگهان پذیرفته نشد. آنچه می‌توان فهمید این است که در این منطقه خاص امکان کاهش یک روند صعودی قوی وجود دارد.

در ادامه آنچه اهمیت دارد و آنچه بیشتر معامله گران قادر به تشخیص نیستند را مطرح خواهم کرد:

تنها به این دلیل که شما به‌درستی تشخیص داده‌اید که قیمت نباید پذیرفته شود، لزوماً به این معنا نیست که قصد حرکت در جهت مخالف را دارد. شاید این‌گونه باشد و شاید نه. عدم پذیرش تنها یک قطعه از پازل است، تنها بخشی از مدارک.

به همین دلیل زمانی که این استراتژی‌ها را می‌آموزید جایی که کل روش باید برای خرید در بالای bar یا فروش در پایین bar به کار رود، می‌توان به شما تضمین داد که با هیچ نوع ثباتی کار نخواهند کرد.

گاهی اوقات بازار به سقف یک bar می‌رسد و به‌صورت زیر عمل می‌کند:

کندل هایی با دم در بالا

اینجاست که قیمت متوقف می‌شود و در جهت مخالف کاملاً رد می‌شود؛ در این مثال سقف bar سیگنالی بود از این‌که قیمت ممنتوم صعودی بیشتری نداشت و آماده بود تا با سقوط سریع نسبتاً لغو شود.

 

این‌ها مثال‌هایی هستند درباره این‌که «متخصصین pin bar» هنگامی‌که به شما یک استراتژی اولیه pin bar را می‌آموزند، به آن اشاره می‌کنند؛ و با این‌که من با این موضوع موافق هستم که این کندل استیک می‌تواند نشانگر یک بازگشت بالقوه باشد (که به همین علت این گزارش را می‌نویسم)، قطعاً و متأسفانه موضوع به این سادگی نیست.

آنچه متخصصین pin bar به شما نشان نمی‌دهند مثال‌های زیر است:

کندل هایی با دم در بالا

Topping action می‌تواند سیگنال مهمی باشد اگر با اطلاعات دیگر جفت شده باشد؛ هرچند این ایده که باید دکمه SELL را هر باری که یک pin bar می‌بینید فشار دهید، رویکرد محدودی برای معامله‌گری است که احتمالاً نتایج ثابتی نخواهد داشت. برای مثال، اگر بازار در روند نزولی قرار دارد و تا منطقه مقاومت بالا می‌رود و topping action را نشان می‌دهد، می‌تواند فرصت بزرگی برای استفاده از این سیگنال باشد.

در اینجا می‌توان یک روند نزولی با کمی حرکات صعودی را مشاهده کرد. روند صعودی قوی با سطح خاصی از مقاومت عرضه می‌شود. در این مورد، تنها یک pin bar را نمی‌بینیم، در عوض عدم پذیرش بازار را در سطح حیاتی شناسایی می‌کنیم. و درواقع قیمت درحالی‌که با سطح قدرتمندی از مقاومت برخورد می‌کند، کاهش می‌یابد.

یک پول بک شدید در جهت عکس روند نشانه‌ای است از این‌که فرصتی وجود دارد. زمانی که آن را با این topping action در سطح مهمی از مقاومت جفت می‌کنید، فرصتی در اختیار دارید که ارزش معامله کردن را دارد.

اندیکاتور RSI چیست؟

بنابراین این‌گونه نیست که topping action به‌خودی‌خود یک استراتژی معاملاتی است، بلکه یک سیگنال قوی پرایس‌اکشن است که می‌تواند با تحلیل و به‌واسطه یک استراتژی جفت شود تا در معاملات به شما یک edge ارائه کند.

** نکته: Tailing Action در نقطه مقابل topping action قرار دارد و می‌تواند به همان روش مورداستفاده قرار گیرد. زمانی که بازار در یک روند صعودی قرار دارد و به درون یک ناحیه حمایت با tailing action بازگشت می‌کند، به‌عنوان سیگنال خرید عمل می‌کند.

بیشتر بخوانید:آموزش پرایس اکشن

سیگنال 2: کندل استیک اینگولفینگ

کندل استیک اینگولفینگ

یک کندل استیک اینگولفینگ کندلی است که کندل پیش از خود را کاملاً پوشش می‌دهد و نادیده می‌گیرد، همان‌گونه که در شکل بالا نشان داده‌شده است.

در این مثال، کندل صعودی سبز یک کندل استیک اینگولفینگ است زیرا کندل قبلی را کاملاً نادیده می‌گیرد و حرکتی را که در بازه زمانی پیشین روی داد معکوس می‌کند (چه 5 دقیقه، 15 دقیقه، 60 دقیقه، 4 ساعته، 1 روزه و … باشد).

 

دو شرط لازم مهم برای کندل استیک‌های اینگولفینگ:

قانون 1#:

زمانی که درباره یک الگوی bar اینگولفینگ صحبت می‌کنیم، قانون این است که کندل اول (کندلی که احاطه می‌شود) یک کندل با سایز مناسب است. به‌عبارت‌دیگر، اگر یک کندل نزولی بسیار کوچک تشکیل شود و سپس یک کندل کوچک اما کمی بزرگ‌تر صعودی تشکیل شود که ازنظر فنی کندل کوچک بی‌اهمیت را احاطه کند، این کندل های کوچک برای تشکیل به پول زیادی نیاز ندارند، بنابراین به آن به‌عنوان یک حرکت مهم توجه نمی‌کنیم. اهمیت الگوی اینگولفینگ این است که برای انجام حرکاتی که روی‌داده‌اند به پول هنگفتی نیاز دارند. به‌عبارت‌دیگر این‌که بازار ناگهان برگشت داشت، تصادفی نیست. بازار فارکس به‌صورت خاص، حجم معاملاتی بالایی را به ارزش میلیاردها دلار برای یک سفارش فروش همچون مثال بالا به کار می‌گیرد. این زمانی است که یک کندل نزولی قوی فوراً رد می‌شود و نادیده گرفته می‌شود یا برعکس.

قانون 2#:

قانون دیگر این است که الگویی که برای ایجاد یک bar اینگولفینگ به کار می‌رود باید با کندل های با بدنه کامل ایجاد شود. کندلی که از یک دنباله ساخته‌شده باشد و پوشیده شده باشد، قدرتی را که می‌خواهیم در این الگو نشان دهیم نشان نمی‌دهد. یک دنباله یا دم مشخص می‌کند که بازار در حال حاضر نیز نوسان دارد. ازاین‌رو تاکنون نیز نشانه‌هایی از افزایش قیمت و کاهش مجدد و سریع آن را نشان داده است؛ بنابراین حرکت یک کندل در جهت عکس جهت بسته شدن کندل دنباله‌دار نسبت به زمانی که یک کندل بزرگ با بدنه کامل بازگشت می‌کند و توسط یک کندل حتی با بدنه بزرگ‌تر نادیده گرفته می‌شود، تأثیر کمتری دارد. این الگو بازگشتی را در جهت اندازه اصلی نشان می‌دهد. ایده اصلی این است که برای ایجاد این نوع بازگشت ناگهانی، بانک‌ها، صندوق‌های پوشش ریسک و دیگر مؤسسات باید از سرمایه خود استفاده کنند؛ بنابراین احتمال وقوع یک حرکت جدید افزایش می‌یابد.

مجدداً این الگوی پرایس‌اکشن احتمالاً به‌خودی‌خود یک استراتژی معاملاتی سودمند نخواهد بود. زمانی که شما کندل استیک اینگولفینگ را با دیگر اجزا ترکیب می‌کنید، نشانه قدرتمندی است از این‌که جهت حرکت بازار در کدام مسیر است.

پرایس‌ اکشن

فیبوناچی با کندل اینگولفینگ:

یک حرکت بازگشتی (روند میانگین متحرک ساده 20، 40)

پرایس‌ اکشن

این‌ها تنها دو مثال درباره نحوه ترکیب یک کندل استیک اینگولفینگ با اطلاعات دیگر برای افزایش دقت و تعیین فرصت‌های بزرگ است، به‌ویژه در شرایط بازار رونددار.

این الگو می‌تواند در هر بازاری در هر بازه زمانی یافت شود. ما معمولاً تمایل داریم تا این را در حداقل یک نمودار 15 دقیقه‌ای مشاهده کنیم (حتی در یک نمودار 60 دقیقه‌ای و بالاتر) زیرا این احتمال را افزایش می‌دهد که پول نهادی در تغییر جهت تأثیر داشته است.

کندل اینگولفینگ می‌تواند برای هر استراتژی امتیاز کاملی باشد. برخی از معامله گران ما از این سیگنال به‌عنوان قطعه مدرک نهایی برای ورودی‌های بازگشتی استفاده می‌کنند درحالی‌که دیگران در جهتی کامل برعکس بهره‌برداری می‌کنند و از کندل استیک اینگولفینگ به‌عنوان یک سیگنال ادامه‌دهنده روند استفاده می‌کنند.

در پایان روز الگوی کندل استیک تنها یک قطعه از پازل بود. همان‌گونه که شما نحوه عملکرد کندل اینگولفینگ در بازار به‌صورت کلی را درک می‌کنید (که با تمرین حاصل می‌شود)، می‌تواند در استراتژی شما مؤثر واقع شود.

سیگنال 3: پرچم نزولی/صعودی (Bear/Bull flag)

یک پرچم یک الگوی رایج است که بیشتر تحلیلگران به کار می‌گیرند. بااین‌حال شناسایی یک پرچم و معامله آن دو موضوع کاملاً متفاوت هستند.

پیش از بحث درباره نحوه معامله مؤثر یک پرچم، آن را تعریف کنیم:

یک «پرچم» یک حرکت کانال مانند با حداقل دو سطح بالاتر و دو سطح پایین‌تر است که در جهت عکس حرکت پیشین حرکت می‌کند.

بنابراین یک پرچم صعودی به شکل زیر است:

پرایس‌ اکشن

و یک پرچم نزولی مشابه شکل زیر است:

پرایس‌ اکشن
موارد مهمی که در اینجا جستجو می‌کنیم عبارت‌اند از:

  1. یک محرک قوی (حرکت ممنتوم سریع) در یک جهت مشخص؛ و
  2. اصلاح باثبات‌تر و آرام تر به شکل یک کانال در جهت عکس روند؛ و
  3. حداقل دو قله و 2 کف که می‌توان برای تعریف پرچم به کار برد

پرچم به چه معنا است؟

ازنظر تئوری، یک پرچم یک سیگنال ادامه‌دهنده است.

پرچم نشان‌دهنده این است که این احتمال وجود دارد که پس از روند خنثی، بازار به حرکت خود در جهت محرک پیش از حرکت پرچم ادامه خواهد داد. ایده این است که محرک قوی پیش از روند خنثی flagging، ممنتوم صحیح موجود در بازار است و این حرکت کند تنها استراحت بازار و نوسان آن برای جمع‌آوری سفارش‌های بیشتر است تا بتواند با محرک صحیح بازار ادامه دهد. این شرایط بارها روی می‌دهد.

اما مانند بسیاری از موارد موجود در معاملات، معامله یک پرچم به آن اندازه که به نظر می‌رسد آسان نیست.

مدرسین بسیاری هستند که پیشنهاد می‌کنند معامله یک الگو به‌تنهایی یک استراتژی کامل است. من شخصاً تاکنون بازار را تا این اندازه ساده ندیده بودم، بنابراین اجازه دهید تا با روند کلی خود در این گزارش ادامه دهم و اظهار کنم که ازنظر من شما نیازی به معامله‌این سیگنال‌ها توسط خودشان ندارید.

در ادامه سه دلیلی که الگوهای پرچم زیر را به شما توصیه نمی‌کنم مشاهده می‌کنید:

  1. آن‌ها همیشه در جهت پیشین به حرکت ادامه نمی‌دهند
  2. حتی اگر چنین کنند، در ابتدا دچار اشتباه می‌شوید
  3. هرگز نمی‌دانید که روند خنثی چه زمانی پایان می‌یابد

به همین دلیل، افتادن در جهت اشتباه یا زودتر از زمان درست اقدام کردن و برداشت سرمایه تنها برای مشاهده این‌که مطابق ظن شما ادامه می‌یابد یا نه کار دشواری نیست.

بنابراین این الگوها را چطور معامله می‌کنید تا کارآمد باشند؟

همان‌گونه که در گزارش ذکر کردم، باید از این الگو به‌عنوان جزئی از یک رویکرد بزرگ‌تر برای بازار استفاده کنید. کارآمدترین روش برای انجام این کار این است که دو مورد مهم‌تری که در بالا ذکر شدند و به اعتبار و صحت یک الگوی پرچم کمک خواهند کرد را در نظر بگیریم.

نکته کلیدی 1#

روند را ورای جدیدترین محرک درک کنید. مشاهده یک حرکت نزولی سریع که یک الگوی تقریباً پرچم به دنبال آن بیاید آسان است و فوراً اولین مورد را که به نظر شکستی نزولی می‌رسد انتخاب کنید؛ اما اگر به نظر شما روند کلی واقعاً صعودی است، متوجه خواهید شد که حرکت سریع ممکن است یک اسکوئیز یا اصلاح سریع باشد و پرچم ممکن است تنها یک شروع کند برای یک leg صعودی جدید باشد. البته اگر موضوع این است شما قطعاً تمایلی به فروش آن ندارید.

طبق تجربه حداقل دو بازه زمانی بالاتر از بازه‌ای که در دست بررسی دارید را انتخاب کنید؛ بنابراین اگر یک الگوی پرچم را در یک نمودار 15 دقیقه‌ای مشاهده می‌کنید، باید نمودارهای 30 دقیقه‌ای و 60 دقیقه‌ای را تحلیل کنید تا متوجه شوید که ممنتوم کلی و روند در کدام جهت حرکت می‌کنند و به‌این‌ترتیب وارد معامله نادرستی نشوید.

این یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که در عملکرد معامله گران خرد می‌توان دید. من آن را «گیرکردن در یک بازه زمانی» می‌نامم؛ و بخشی از مشکل این است که بسیاری از مدرسین معامله‌گری برای یک بازه زمانی خاص به شما یک استراتژی را می‌آموزند. در واقعیت، معامله یک بازه زمانی معنا ندارد، جدای از این بازه‌های زمانی واحدهای اختیاری زمانی هستند که از کندل ها عبور می‌کنند و کندل جدیدی می‌سازند. شما باید مطابق بازار معامله کنید نه بازه زمانی. درک روندها در بازه‌های زمانی آن‌ها یک گام بزرگ اولیه است برای درک بهتر معامله بازار و نه ورود به یک الگوی 15 دقیقه‌ای که توسط جهت کلی بازار حمایت نمی‌شود.

با دانستن آنچه برای دیگر بازه‌های زمانی روی می‌دهد، دیدگاهی آگاهانه‌تر درباره آنچه در نمودار 15 دقیقه‌ای شما روی می‌دهد دارید و به این صورت می‌توانید معاملات بد را مشخص کنید. وقتی روندها هماهنگ می‌شوند، شما قادر به اجرای معاملات با اعتمادبه‌نفس و احتمال وقوع بیشتر خواهید بود.

نکته کلیدی 2#

دانستن این مسئله که سطوح کلیدی در کجا بالا یا پایین الگوی پرچمی که بررسی می‌کنید قرار دارند. برای مثال اگر یک پرچم صعودی را تعیین می‌کنید و می‌دانید که روند صعودی است، ممکن است آمادگی انجام یک معامله خرید را داشته باشید؛ اما شما باید همچنین بدانید که سطح مقاومت کلیدی بعدی در کدام نقطه در بالای پرچم قرار دارد.

این یک نکته ساده ست که تقریباً همه معامله گران تازه‌کار دچار اشتباه می‌شوند. آن‌ها یک الگوی بزرگ را می‌بینند، در نقطه شکست یک خرید انجام می‌دهند، معامله برای چند پیپس مطابق خواست آن‌ها پیش می‌رود و سپس ناگهان معکوس می‌شود. آن‌ها نمی‌توانند درک کنند که اشکال کار کجاست…

اغلب پاسخ این است که آن‌ها ورود بازار به یک منطقه مهم که در آن احتمال جهش قیمت وجود دارد را تشخیص ندادند. این یک جزء حیاتی برای الگوهای ادامه‌دهنده معاملاتی است که بیشتر معامله گران بازنگری می‌کنند.

در ادامه یک مثال فرضی از این موقعیت را مشاهده خواهید کرد که در میان معامله‌گرانی که سعی در استفاده از پرچم یا هر روش ادامه‌دهنده دیگری بدون آگاهی داشتن از مناطق عدم پذیرش ممکن دارند، رایج است.

فلش عدم پذیرش پیشین را در سطح زرد نشان می‌دهد و شکست پرچم را پیش‌بینی می‌کند

پرایس‌ اکشن

هنگامی‌که یک معامله خرید را در نقطه شکست یک پرچم صعودی تنظیم می‌کنید، ابتدا باید در بازار به دنبال سطوح کلیدی حمایت و مقاومت باشید. سپس باید هدف خود را در زیر نزدیک‌ترین سطح قرار دهید تا بازار بالاترین احتمال خارج کردن شما همراه با سود را داشته باشد.

به‌این‌ترتیب، شما بازیچه قوانین بازار می‌شوید. اغلب زمانی که بازار یک سطح را می‌شکند (برای مثال مانند یک پرچم صعودی)، وارد سطح بعد می‌شود. با شناسایی سطح مذکور و استفاده از آن به‌عنوان یک هدف، شما خارج ساختن خود همراه با سود از بازار را تسهیل می‌کنید.

زمانی که از سطوح بازار استفاده می‌کنید و TP خود را در آنجا قرار می‌دهید، سود هدف شما می‌تواند به‌جای دستیابی دشوار، سبب افزایش قیمت شود.

با آگاهی یافتن از این دو نکته کلیدی «جهت روند کدام است و پس‌ازآن چه سطح کلیدی را لمس خواهد کرد»، معامله الگوی ادامه‌دهنده پرچم سیگنال مؤثرتری خواهد بود.

نتیجه‌گیری:

تنظیمات پرایس‌اکشن روشی فوق‌العاده برای تقویت معاملات هستند. استفاده از آن‌ها به‌تنهایی دشوار است اما زمانی که با دیگر روش‌های حساس برای معامله بازار ترکیب شوند، این سیگنال‌های پرایس‌اکشن می‌توانند به امکانات شما برای افزایش احتمال به ثمر رسیدن هر معامله‌ای با هر استراتژی معین و هر بازار مشخصی افزوده شوند.

پست های مرتبط

مطالعه این پست ها رو از دست ندین!
استراتژی معاملاتی

نکات طلایی برای انتخاب استراتژی معاملاتی

آنچه در این پست میخوانید در مقاله‌های پیشین، درباره استراتژی معاملاتی و رویکرد این استراتژی‌ها در بازارهای مالی گفتیم. تصمیم‌گیری…

بیشتر بخوانید
خرید پله ای

خرید پله ای: یک استراتژی ماندگار برای سرمایه گذاری در بیتکوین

آنچه در این پست میخوانید در هر دوره از بول مارکت بیتکوین، سر و کله ی گروه جدیدی از اساتید…

بیشتر بخوانید
etf

etf چیست؟

آنچه در این پست میخوانید صندوق سرمایه گذاری قابل معامله صندوق سرمایه گذاری قابل معامله صندوق سرمایه گذاری قابل معامله…

بیشتر بخوانید

نظرات

سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

برای ارسال نظر لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.